جامعه شناسی

Sociology

روش در روش (دربارۀ ساخت معرفت در علوم انسانی)

روش در روش (دربارۀ ساخت معرفت در علوم انسانی)

نویسنده با زبانی ساده سه جریان روش‌شناختی کمی، کیفی و ترکیبی را در علوم انسانی معرفی می‌کند و به خواننده کمک می‌کند تا درک عمیقی از مبانی فلسفی و پارادایمی روش‌های تحقیق به دست آورد.

پدیدآورندگان: احمد محمدپور
ناشر: جامعه‌شناسان
سال نشر: 1388
توضیحات

«روش چیست؟ آیا روشی برای ارزیابی روش یا روشِ روش وجود دارد؟ آیا می‌توان روش را نیز به نقد و ارزیابی گذاشت؟ آیا روش به ساخت و برساختِ معرفت می‌انجامد یا ساختِ معرفت ذاتاً روش‌بردار نیست؟ آیا اتکای به صرفِ روش می‌تواند به تولید معرفت موثق منجر شود یا این که ساختِ معرفت در اساس ناموثق و نسبی است؟»
این‌ها سوالاتیست که کتاب «روش در روش» با آن‌ها آغاز می‌شود؛ سوالاتی که می‌توان گفت سراسر کتاب تلاشیست برای پاسخ به آن‌ها در مسیر دستیابی به بینشی صحیح و جامع دربارۀ بنیان‌های فلسفی و پارادایمی روش‌های تحقیق در علوم انسانی و اجتماعی. کتاب «روش در روش» می‌کوشد به‌صورتی سازمان‌یافته و هدفمند، هویت تاریخی و فلسفی سه جریان روش‌شناختی کمی، کیفی و ترکیبی را در علوم انسانی به خواننده بشناساند و در این راستا بر نقطۀ اتصال فلسفه و روش دست می‌گذارد؛ امری مهم که به باور نویسنده بی‌توجهی به آن در جامعۀ علوم انسانی ایران، صحت و کارکرد بسیاری از تحقیقات علوم اجتماعی و انسانی را تحت‌تأثیر قرار داده است. با وجود اینکه سراسر کتاب از سویی بر اتصال فلسفه و روش و از سوی دیگر بر لزوم فهم مبانی نظری فنون تحقیق تأکید می‌ورزد، اما گرفتار مباحث پیچیدۀ فلسفی و زبان خشک متون روش‌ تحقیق نمی‌شود و از زبانی ساده بهره می‌برد. هم‌چنین نویسنده در لابه‌لای مباحث و مجادله‌های موجود در کتاب، خواننده را با نگاهی نقادانه نسبت به آنچه امروزه در قلمروی تحقیق‌های اجتماعی کشور جریان دارد حساس کرده و ابزارهایی برای نقد و ارزیابی آن‌ها در اختیارش قرار می‌دهد.

احمد محمدپور (متولد 1355 در سردشت) دارای دکترای جامعه‌شناسی تغییرات اجتماعی از دانشگاه شیراز و دکترای مردم‌شناسی از دانشگاه ماساچوست است. او سابقۀ استادیاری دانشگاه بوعلی همدان، استادی فلسفۀ دانشگاه صلاح‌الدین اربیل و استادیاری پژوهشی انسان‌شناسی در دانشگاه وندربیلت را نیز در کارنامۀ خود دارد. محمدپور هم‌اکنون به تدریس در رشتۀ انسان‌شناسی دانشگاه آلابامای آمریکا مشغول است و در زمینۀ تبارشناسی مطالعات کُردی به پژوهش می‌پردازد. وی دارای تألیفات و مقالات متعددی در حوزۀ روش‌‌شناسی علوم انسانی و اجتماعی است که از جملۀ آن‌ها می‌توان به «روش تحقیق معاصر در علوم انسانی» و سه‌گانۀ روشی «روش در روش»، «ضد روش» و «فراروش» اشاره کرد. کتاب «روش در روش» او که نخستین کتاب از سه‌گانۀ مذکور است، نخستین بار در سال 1389 توسط نشر جامعه‌شناسان و بعد در سال 1397 توسط نشر لوگوس چاپ شد و تا سال 1402 به چاپ چهارم رسید. محمدپور توضیح می‌دهد که قصد وی از انتخاب نام «روش در روش» برای عنوان کتاب این بوده که نشان بدهد روش‌های تحقیق یا تولید دانش، خود از اصول، منطق، معیار و روشی خاص پیروی می‌کنند که تماماً جای نقد و مطالعه دارند؛ گویی هر روش خود دارای روشِ بنیادی‌تری است که باید شناخته و واکاوی شود. اهمیت این شناخت هنگامی بیشتر آشکار می‌شود که در نظر داشته باشیم روش، راهِ شناختِ متقن و مشخص ما از واقعیت است.

کتاب «روش در روش» دارای شش گفتارِ حاوی مجموعاً هجده فصل است. گفتار اول با عنوان «کلیات و ملاحظه‌ها» در سه فصل بینشی کلی دربارۀ ملاحظه‌های پارادایمی، تاریخ اندیشۀ روش و مجادله‌های استدلالی آن‌ها به دست می-دهد. گفتار دوم، «پارادایم‌های عینی‌گرا»، در چهار فصل به بررسی پارادایم‌های اثبات‌گرایی، پسااثبات‌گرایی و واقع-گرایی انتقادی می‌پردازد. گفتار سوم با نام «دورۀ گذار» در دو فصلِ مناقشه‌های عصر پسااثباتی و به سوی نسبی‌گرایی، به بررسی نحله‌های فلسفی‌ای می‌پردازد که با نقد اصول اثبات‌گرایی، دورۀ گذاری بین پارادایم اثبات‌گرایی و پارادایم‌های بعدی محسوب می‌شوند و مقدمه‌ای از نسبی‌گرایی به دست می‌دهد. در ادامه گفتار چهارم که «پارادایم-های نسبی‌گرا» نام دارد، در سه فصل، تأویل‌گرایی، پارادایم برساختی/تفسیری و پدیدارشناسی را به صورت مفصل مورد بررسی قرار می‌دهد. گفتار پنجم با نام «پارادایم‌های انتقادی» در سه فصل پس از ارائۀ مقدمه‌ای دربارۀ خاستگاه پاردایم انتقادی و سیر تاریخی آن، به بررسی پارادایم‌های فمینیسم و پست‌مدرن می‌پردازد. گفتار ششم نیز با نام «پارادایم‌های ترکیب‌گرا» در سه فصل پایانی به پراگماتیسم و نوپراگماتیسم و بررسی چالش‌های روش‌شناختی حل-نشده در ترسیم دورنمای معرفت بشر می‌پردازد. در پایان گفتارها، بخشی با نام «پس‌گفتار» مؤلف قرار دارد که نویسنده درآن دربارۀ این سوال به بحث می‌پردازد که «آیا اصولاً دستیابی به معرفت امکان‌پذیر است یا معرفت ما همواره با کاستی‌های بنیادی همراه بوده و خواهد بود؟»

محمدپور در پیشگفتار کتاب، بحث انتقادی نسبتاً مفصلی دربارۀ اختلال پارادایمی اکثر تحقیقات علوم اجتماعی و رفتاری مطرح می‌کند که در بخشی از آن دربارۀ این انتقادات و پیوندشان با رویکرد کتاب می‌گوید: «طیف عظیمی از دانشجویان علوم‌ انسانی هر روزه به کتاب‌فروشی‌های بامسمی مراجعه کرده و با چند عنوان کتاب فلسفی بسیار جدید و داغ از آنجا خارج می‌شوند. کتاب‌های روش تحقیق کمّی و آماری نیز که به‌وفور نوشته شده و فشارهای متعدد ناشی از علاقه به ادامۀ تحصیل تکمیلی، تقریباً هیچ کتاب روش تحقیقی را بدون مشتری نمی‌گذارد. در این میان چند مسئله برایم آزاردهنده بودند و من را بر آن داشتند که دست به تألیف چنین کتابی بزنم؛ از یک طرف انبوهی از کتاب‌های فلسفی غامض و جالب، تألیف یا عمدتاً ترجمه شدند و از طرف دیگر معلوم نشد که جایگاه این کتاب‌ها در عرصۀ دانش و تحقیق یا در عرصۀ زندگی عملی ما چیست. [...] در محیط‌های دانشگاهی با انبوهی از دانشجویان سخت‌کوش و علاقه‌مند برخورد می‌کنیم که دانش فلسفی و نظری تحسین‌برانگیزی دارند اما ناتوانی در کاربرد عملی این رویکردها و بحث‌ها به اختلال ذهنی و پراکندگی اندیشۀ آن‌ها می‌انجامد. بارها از آن‌ها پرسیده‌ام این مطلب کانت، هگل، هابرماس یا دیگری به چه درد شما می‌خورد؟ احساس نمی‌کنید که مشکل شما، مشکل آن‌ها نیست، آن‌هایی که نظریه‌ها و روش‌هایشان را به سرعت ترجمه کرده و به گرمی می‌پذیریم؟ آیا هستی و زمان هایدگر تنها خوراک یا چاشنی محفل‌های روشنفکری است یا می‌توان آن را در درک دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم نیز به کار بست؟ نقد خرد ناب کانت چه می‌گوید؟ آیا می‌دانیم این اثر چگونه به رویکرد خاص‌گرایی تاریخی فرانس بوآس انسان‌شناس الهام بخشید؟ آیا کسی که کانت را می‌خواند می‌تواند به روش‌شناسی کمّی متکی باشد؟ [...] بالاخره رابطۀ بین فلسفه و روش چیست؟ پرسیدن سؤال «که چی؟» شاید ما را قدری از قله‌های قاف فلسفه‌بافی و دشوارگویی به کوهپایه‌ها و جنگل‌های زندگی عملی و ملموس رهنمون سازد.»
 

منابع:
- متن کتاب
- صفحۀ کتاب در سایت نشر لوگوس (توضیح: لوگوس انتشارات دیگری است که همین کتاب را منتشر کرده، اما کتابی که در این متن معرفی شده مربوط به نشر جامعه­‌شناسان است)