کشاکش آراء در جامعهشناسی
نویسنده به بررسی بحران هویت جامعهشناسی میپردازد و معتقد است که این رشته از رسالت اولیه خود که کمک به ساختن جهانی بهتر بود، فاصله گرفته است. او راه حل را در بازگشت به ریشههای اخلاقی و سیاسی این علم و پرداختن به مسائل واقعی جامعه با زبانی ساده و قابل فهم میداند.
توضیحات
نظریۀ اجتماعی مدرن از ابتدا به دنبال هدف متعالی افزودن بر آزادیهای آدمی بود و ایمان داشت که علم میتواند به ساختن جهانی بهتر یاری رساند. آرای پیشگامان علوم اجتماعی نیز حول مسائلی میچرخید که اهمیت اخلاقی و سیاسی قابل توجهی داشتند. اما امروز به نظر میرسد که نظریات جامعهشناسی بیش از پیش از حیات جمعی و پیوند مستقیم با مسائل عینی اجتماعی فاصله گرفتهاند؛ امری که استیون سیدمن، نویسندۀ کتاب «کشاکش آراء در جامعهشناسی»، معتقد است هم به ضرر خود جامعهشناسی و هم به ضرر حیات اجتماعی است. او توضیح میدهد که سودای جامعهشناسان برای فراهم آوردن بنیانهایی مطمئن برای دانش اجتماعی، درنهایت آنان را به مجموعۀ اسرارآمیزی از مباحثات مفهومی و روشی کشانده که از مسائل مردم فاصله گرفته و بیثمری غالب آنها به اثبات رسیده است و راه برونرفت از این وضعیت را نقشآفرینی دوبارۀ جامعهشناسی بهمنزلۀ مربی عامۀ مردم، خروج نظریهپردازان از سنن محدود دانشگاهی و تلاش برای پرداختن به مسائل سیاسی و اجتماعی کلیدی زمان حاضر با زبانی عمومی و همهفهم میداند. کتاب «کشاکش آراء در جامعهشناسی» درواقع دعوتی برای بازگشت به آرمانهای اخلاقی کنت، مارکس، دورکیم، وبر، هابرماس و بسیاری دیگر است در تلاش برای ساختن جهانی بهتر. در این میان، تنش پرشور میان سه دیدگاه علمی، فلسفی و اخلاقی به نظریۀ اجتماعی، در هنگام تحلیل معنا و نقش آن در عصر حاضر مورد بررسی قرار میگیرد.
استیون سیدمن نظریهپرداز، جامعهشناس و در حال حاضر استاد دانشگاه ایالتی نیویورک در آلبانی است. سیدمن با امید به اینکه جامعهشناسی دانشیست که به او در شناخت خود، تجسم آیندهای بهتر و ایجاد تغییر کمک خواهد کرد، وارد تحصیلات تکمیلی در این رشته شد و مدرک دکتری جامعهشناسیاش را در سال 1980 از دانشگاه ویرجینیا دریافت کرد. اما چیزی که در سالهای ابتدایی جامعهشناس شدنش با آن مواجه شد، کاملاً خلاف تصوراتش بود: فرهنگ بستهای در فضای جامعهشناسی وجود داشت که با تأکید بر گفتگوی «علمی» و مقام و منزلت ناشی از آن، جامعهشناسی را به حوزۀ تخصصی تکافتادهای تبدیل میکرد که با جهان واقعی و عمومیِ مباحثات اخلاقی و سیاسی پیوندی نداشت. فضایی که به مرور او را نیز بیآنکه بداند تحتتأثیر قرار داده و از هدف اولیهاش دور ساخته بود. سیدمن بر علیه این فضا شورید و در تلاش برای اصلاح جامعهشناسی، مطالعاتی را در زمینۀ ریشههای اندیشۀ اجتماعی مدرن آغاز کرد تا بتواند ردپایی از رویکرد اخلاقی و سیاسی به جامعهشناسی در آنها بیابد. بحران ایدز، از نقاط عطف دیگری در زندگی آکادمیک وی بود که تأثیر زیادی در رها کردن جامعهشناسی و جلب توجه او به نوشتههای فمنیستی، مطالعات مربوط به همجنسگرایان، نظریۀ نژادی، پساساختارگرایی و مطالعات فرهنگی، در راستای مقاصد عملیتر شد. اما او درنهایت با نگاهی نسبی به تعریف امر اجتماعی، دوباره به جامعهشناسی بازگشت، بازگشتی که خود آن را به بازگشت به خانواده پس از کسب استقلال با احساس تعلقی تازه تشبیه میکند.
کتاب «کشاکش آراء در جامعهشناسی»، از 5 بخش، شامل 17 فصل تشکیل شده است. بخش اول کتاب با عنوان «ظهور سنت کلاسیک» به بررسی جهان اندیشۀ اجتماعی مدرن میپردازد. این بخش با بررسی آرای روشنگری آغاز میشود و در ادامه ردپای رشد و گسترش نظریۀ اجتماعی مدرن را در آثار کنت، مارکس، دورکیم و وبر، یعنی صاحبنظرانی که هستۀ اصلی سنت کلاسیک نظریۀ اجتماعی را شکل دادند، دنبال میکند. بخش بعدی با عنوان «بازاندیشی در سنت کلاسیک: جامعهشناسی آمریکایی» از بحث دربارۀ نظریۀ کلان پارسونز، برگر و لاکمن شروع میکند، نظریۀ علمی کالینز و پیتر بلو را بررسی میکند و در پایان با بررسی جامعهشناسی اخلاقی میلز و بلا به پایان میرسد. پس از آن بخش سه با نام «بازاندیشی در سنت کلاسیک: نظریۀ اروپایی» تلاشهای بدیع اروپایی را در بازاندیشی سنت کلاسیک دنبال میکند. بخش چهارم که «بازنگری و عصیان: چرخش پستمدرن» نام دارد، دیدگاه اندیشمندان معاصری را که تفاسیری بدیع از نظم پستمدرن ارائه میکنند مورد مطالعه قرار میدهد. بخش پنجم نیز با عنوان «بازنگری و عصیان: هویت، سیاست و نظریه»، نظریۀ فمنیستی، نظریۀ انتقادی نژادی، کوئیر تئوری و پسااستعمارگرایی را در ارتباط با جنبشهای نوین اجتماعیای که موجب تأثیرگذاری قابلملاحظهای بر شکل علم و نظریۀ اجتماعی شدهاند، مورد بررسی قرار میدهد. در پایان کتاب نیز بخشی با عنوان سخن آخر قرار دارد.
سیدمن در پیشگفتار کتاب، پس از ذکر آنکه این کتاب را کمابیش در جایگاه یک جامعهشناس نوشته است، دربارۀ دلیل این بازگشت به جامعهشناسی و نسبت آن با نگارش این کتاب چنین مینویسد: «به همان دلیلی به جامعهشناسی بازگشتم که علت ورود آگاهانهام به این رشته بود: امید به یافتن جایی که به تحلیل اجتماعی بها میدهد، چون قصد دارد جهان بهتری بسازد. این به معنای دست برداشتن از تحليل تجربی نیست؛ به معنای دست برداشتن از دیدگاههای تحلیلی نیز نیست. با این حال جداً معتقدم که هدف جامعهشناسی نه انباشت دانش است، نه پدیدآوردن دانش جامعه یا ساختن سیستمی از جامعهشناسی، بلکه به اعتقاد من هدف جامعهشناسی ورود به بحثها و مجادلاتی است که بر سر شکل فعلی و آیندۀ جهان اجتماعی در جریاناند. حدود ۲۰۰ سال این امید راهنمای جامعهشناسی و نظریۀ مدرن اجتماعی بوده است که دانش میتواند تفاوتی در زندگی ما ایجاد کند و ارزش اصلی آن در به تصویر کشیدن شکلهای مختلف زندگی و کمک به خلق آنهاست. همین امید الهامبخش نگارش این کتاب است.»
منابع:
1- متن کتاب
2- سایت نشر نی